مرگ به تاج زدن بر سر ِ بيگناهی (۱۸۸۶-۱۸۸۷)، از
جُرج فردريک واتْس.
|
کودک، تو را با جلوهی زرّين به سر تاج زنم،
کودک، تو را در دامن ِ خود گيرم.
مادرت میبايد تو را به من واهلد،
بالهايم میخواهند تو را در ميان گيرند،
بالهايم نرم و بزرگاند.
در آن میآرامی چنان که
زير ِ قلب ِ مادر،*
در آغوش ِ خواب، رها از همهی دردها؛
روانات از زندگانی پاک میماند.
نرمخویام، دايهيی نيکو،
به رؤيات آغَرَم،** —
شعلهی کوچک،
بخواب، بر دامن ِ من بخواب.
شعر از اُتو يوليوس بيرباؤم (۱۸۶۵-۱۹۱۰)
ليد از لودويگ توئيله (۱۸۶۱-۱۹۰۷)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر