۱۳۹۸/۱۰/۲۶

مرگ به سر تاج زند بيگناهی را

مرگ به تاج زدن بر سر ِ بيگناهی (۱۸۸۶-۱۸۸۷)، از جُرج فردريک واتْس.
کودک، تو را حلقه‌ی پاکی بخشم،
کودک، تو را با جلوه‌ی زرّين به سر تاج زنم،
کودک، تو را در دامن ِ خود گيرم.
مادرت می‌بايد تو را به من واهلد،
بالهايم می‌خواهند تو را در ميان گيرند،
بالهايم نرم و بزرگ‌اند.

در آن می‌آرامی چنان که زير ِ قلب ِ مادر،*
در آغوش ِ خواب، رها از همه‌ی دردها؛
روان‌ات از زندگانی پاک می‌ماند.
نرمخوی‌ام، دايه‌يی نيکو،
به رؤيات آغَرَم،**  شعله‌ی کوچک،
بخواب، بر دامن ِ من بخواب.

شعر از اُتو يوليوس بيرباؤم (۱۸۶۵-۱۹۱۰)
ليد از لودويگ توئيله (۱۸۶۱-۱۹۰۷)
[ربکا بْروبرگ، لايلا پْفيستر]

ـــــــــــــــــــــــ
* در زهدان؟
** از آغشتن، «خيساندن».

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر