۱۳۹۵/۰۹/۳۰

نزدِ غرورِ متوسّط

آن که رو به روی ديگران دارد، دشوار می‌تواند سرافرازی را از سرافکندگی بازبشناسد: چه‌بسا که او نبودِ مطلقِ غرور را ببيند درست آنجا که غرورِ بی‌اندازه کسی را به بی‌اعتنايی‌ی مطلق به بازنمودِ خويش نزدِ ديگران کشانده است.
(آدل هـ. ژنده‌پوش و پريشان‌روز و بينوا در شهر می‌گردد، و همچنانکه همگان را بر او رقت می‌آيد، هيچ‌کس—حتّا معشوقِ سابقِ خود—را نمی‌بيند.)

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر