کاربردِ فعلِ «نمودن» به عنوانِ همکرد در ساختنِ فعلهای مرکّب (که در
فارسیی کلاسيک نمونههای فراوان هم دارد) گهگاه در دورانِ ما «غلط» اعلام شده
است. اينگونه غلط اعلام کردنِ پديدههای زبانی، که نمونههای ديگری از آن نيز میتوان
برشمرد، به گمانِ من، نابخردانه است. در همين مورد: فرض گرفتهاند که «نمودن» در
فعلهای مرکّب برابرِ «کردن» به کار میرود، و گفتهاند
که «نمودن» به معنای نشان دادن است، و نه کردن، پس نبايد
«نمودن» را به عنوانِ همکرد به کار برد. امّا آن فرض خود زيرِ سوآل است: «وفا
نمودن» را چرا بايد به معنای وفا کردن گرفت، هنگامی که میتوان معنای وفا نشان
دادن را از آن برداشت کرد؟ میتوان، البته، در پاسخ گفت که «وفا نمودن» اينجا و
آنجا عملاً به
معنای وفا کردن به کار میرود: امّا اين، اگر هستیپذيرفتگیی آن را بپذيريم،
کاربردیست دومين، درخورِ زبانی رسمی يا اديبانه يا محترمانه، که از کاربردِ
نخستين برآمده است. میتوان پرسيد که چنين کاربردی (در کجا) نارواست.
به جای يکباره غلط اعلام کردنِ پديدههای زبانیی واقعاً موجود،
بايستی آنها را در جای خودشان به کار برد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر