چيزهای خُرد نيز ازخودبدرْمان میتوانند کرد،
چيزهای خُرد نيز گرانمايه توانند بود.
برانديشيد، چه دلخواهانه خودْمان را به دُرّ و گوهر آراييم؛
بهای سنگين بهرشان دهيم و جز خُرد نيند.
برانديشيد، ميوهی زيتون چه خُرد است،
و بهرِ خوبیاش ليک بجويندش.
تنها به گلِ سرخ بينديشيد، که چون خُرد است،
و ببويد ليک بس دلکش، چنان که دانيد.
شعرِ بینام از کتابِ ترانههای ايتاليايی (۱٨۶۰)
از روی ترجمهی آلمانیی پاؤل هايزه
ليت برای
آواز و پيانو از هوگو وُلف، ۱٨۹۱
اين ترجمهيی بود از “Auch kleine Dinge können uns entzücken” در:
Josephine Barber, German
for Musicians (Faber Music, 1985), 121.
—به يادِ پرلودهای شوپن.
پینوشت. فعلِ entzücken به معنای «سخت به
وجد آوردن» است. «ازخودبدر کردن» در فارسی پژواکِ معنايیی همانندی دارد
[سعدی: از در درآمدی و من از خود بدر شدم] و اينجا بويژه به فراخورِ
ريشهشناسیی واژهی اصلی برگزيده شده—از پيشوندِ -ent (به معنای «بيرون»، «دور»، برابرِ away در انگليسی) و zücken (به معنای «يکباره درآوردن/بيرون
کشيدن»). در انگليسی، از جمله، enrapture (هزاره: «از خود بیخود کردن») برای آن به کار میرود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر