بگو، کدام بُلعجب خوابها
هوش ِ مرا در آغوش میدارند،
کايشان نه چونان کفهای خالی
به هيچ ِ بیبَر اندرگذشتهاند؟
خوابهايی که هر ساعت،
به هر روز، زيباتر گُل کنند،
و با آسمانآگهیشان
فرّخ در نهان ِ دل کشند!
خوابهايی که چون پرتوهای بافَر
در جانْ درنشينند،
تا آنجا نقشی جاويدان نگارند:
ويسْپْفَراموشْکَرد،* يکيادْکَردی!**
خوابهايی چون هنگامی که خورشيد ِ
بهاری
شکوفهها را ز برف ببوسد،
تا به خوشییّ دل نداده هرگزش گواهی
ايشان را روز ِ نو درود گويد،
تا که برويند، تا که گُل کنند،
خواب بينان گسترند عطرشان،
در بر ِ تو نرم وافُروزند،
وانگه نشينند در قبرشان.
شعر از ماتيلده وزندونک
ليد از ريشارد واگنر، ۵۸–۱۸۵۷
هوش ِ مرا در آغوش میدارند،
کايشان نه چونان کفهای خالی
به هيچ ِ بیبَر اندرگذشتهاند؟
به هر روز، زيباتر گُل کنند،
و با آسمانآگهیشان
فرّخ در نهان ِ دل کشند!
در جانْ درنشينند،
تا آنجا نقشی جاويدان نگارند:
ويسْپْفَراموشْکَرد،* يکيادْکَردی!**
شکوفهها را ز برف ببوسد،
تا به خوشییّ دل نداده هرگزش گواهی
ايشان را روز ِ نو درود گويد،
خواب بينان گسترند عطرشان،
در بر ِ تو نرم وافُروزند،
وانگه نشينند در قبرشان.
ليد از ريشارد واگنر، ۵۸–۱۸۵۷
* Allvergessen، «کلّاً فراموش کردن، فراموشکاریی مطلق»؛ پيشوند ِ ويسپ-، از پهلوی، به معنیی «کلّ، کلّی، کلّاً»، معادل است با پيشوندهای all- در آلمانی و omni- در انگليسی.
** Eingedenken؛ اين واژه در هيچ فرهنگ ِ آلمانیی شناخته و دسترسپذير يافت نشد؛ Gedenken، از فعل ِ gedenken («ياد کردن»)، معادل ِ يادکرد و پيشوند ِ ein- معادل ِ يک- يا در-/اندر- است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر