۱۳۹۶/۱۲/۱۲

هيچِ مطلق، هيچِ نسبی؟

پس از روزها انديشيدنِ بی‌سرانجام به هيچ، سرانجام در گوشه‌يی نشست و ساعتها به اين انديشيد که هيچ انديشيدن ندارد يا نينديشيدن دارد.
«اگر ديری در مغاکی چشم بدوزی، آن مغاک نيز در تو چشم می‌دوزد.»

۱ نظر:

  1. آواره جانم
    بهارت مبارک
    آدمی نیست که عاشق نشود روز بهار
    هر گیاهی که به نوروز نجنبد حطب است

    پاسخحذف