چوران يک بار نوشت، «من از فلسفه روی گرداندم هنگامی که ناتوانستنی
شد که در کانت سستیيی انسانی، طنينی راستين از ماليخوليا، پيدا کنم، در کانت و در
همهی فيلسوفان». من همچنان به کانت بازمیگردم، امّا به دليلِ خلاف. هر بار که میخوانم،
و ساختمانِ درخشان و بیپيرايهی راژمانی [= سيستمی] را شاهدم، چارهيی
ندارم جز آن که غمی احساس کنم ـــ بنای شکوهمند خودْ به گونهيی افسردهکننده است.
ترجمهی پارهيی بود از کتابِ بدبينیی کيهانی. «بیپيرايه» austere است، در اصل به معنای خشک و سخت، و همچنين به معنای ترشرويانه و زاهدانه.
ترجمهی پارهيی بود از کتابِ بدبينیی کيهانی. «بیپيرايه» austere است، در اصل به معنای خشک و سخت، و همچنين به معنای ترشرويانه و زاهدانه.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر