اين پاره، همچنان از بدبينیی کيهانی، درست از پسِ
پارهيی میآيد زيرِ عنوانِ «فروشکافیی بدبينی». «فروشکافی» در اين متن معادلِ
«آناتومی»ست.
بدبينی را منطقی در کار است که برای بدگمانیاش به راژمانِ [= سيستمِ] فلسفی
بنيادیست. بدبينی دربردارندهی گزارهيی دربارهی يک شرط است. در
بدبينی هر گزاره در يک هايش [= تأييد] يا يک نايش [= نفی] خلاصه میشود، همچنان
که هر شرطی در بهترين يا بدترين خلاصه میشود.
با شوپنهاؤر، آن سَر۔بدبين [= بدبينِ نخستين]، انديشمندی که
برايش فيلسوف و کژخُلق همپوشانیی کامل دارند، نه۔گويیيی به بدترين میبينيم، نهگويیيی
که در نهان چشم به آریگويیيی دارد (از طريقِ زُهدوَرزی، رازوَرزی، خاموشیگزينی)،
هم اگر اين آریگويیی پنهانی افقی در مرزهای ادراک باشد. با نيچه اعلامِ رسمیی بدبينیيی
ديونيزوسی فرامیرسد، بدبينیی زورآوری يا شادی، آریگويیيی به بدترين، آریگويیيی
به اين جهان چنان که هست. و با سيوران باز يک وَرتشِ [= وارياسيونِ] ديگر، بيهوده
امّا غنايی، نهگويیيی به بدترين، و نهگويیيی فراتر به امکانپذيریی هر جهانِ
ديگر، در اينجا يا بر آنجا. با اينها به ترکِ مطالعهشدهی خودِ بدبينی نزديک میشويم،
بی که هرگز به آن برسيم.
منطقِ بدبينی از سه ردّ میگذرد: نهگويیيی به بدترين (ردِ
جهان۔برای۔ما، يا اشکهای شوپنهاؤر)؛ آریگويیيی به بدترين (ردِ جهان۔در۔خود، يا خندهی
نيچه)؛ و نهگويیيی به برای۔ما و در۔خود (ردّی دوتايی، يا خوابِ سيوران).
گريستن، خنديدن، خوابيدن ـــ چه پاسخهای ديگری بسندهاند
زندگیيی را که اينچنين بیتفاوت است؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر