«جنگجويانِ
زن»، در پُستِ پيشين، برابرِ female warriors آمده بود. زن/دختر و مرد/پسر در فارسی، البته، در پايه اسماند (مگر آن
که نشانگریی جنس در آنها نباشد: مرد به معنای فضيلتمند يا دلاور، برای مثال)، و در
کاربردهای صفتگونهشان، گذشته از آن که، از جنبهی ترجمه، در حالتِ کلّی برابرهای رضايتبخشِ female و male در انگليسی نيستند، چهبسا
معنای جمله را تيره و تار کنند (بازشناختنِ عبارتهای وصفی از اضافی گهگاه دشوار میشود:
«دوستِ پسرِ او» میتواند دوستِ مذکّرِ او باشد يا دوستِ فرزندِ مذکّرِ او)، اگرچه راست است که کاربردِ صفتگونهی اسم در فارسی تا اندازهيی طبيعی به گوش میرسد و کاربردِ صفتگونهی
زن/دختر و مرد/پسر برای اشاره به جنسِ کسان نيز بهويژه رواج دارد («دانشجويانِ دختر»، «دبيرانِ مرد»). و باز روشن است که صفتهای زنانه/دخترانه و مردانه/پسرانه نمیتوانند در چنين موردهايی به کار
روند ـــ که میتواند دليلی باشد برای رواجِ کاربردِ يادشده در فارسیی امروزين.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر